احشاء و امعاء، اندرونه، اخال سایر معانی: درونه، امعا و احشا، دل و روده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روده، امعاء، درونی سایر معانی: (معمولا جمع) روده(ها)، رودگان، (معمولا با تداعی منفی) وابسته به درون کشور یا جامعه، معمولا بصورت جمع روده [بهداشت] روده