در اغوش گرفتن، در لفافه پیچیدن، پیچیدن، در بر گرفتن، با لفافه پوشاندن سایر معانی: (در چند لایه) پیچیدن، دور (چیزی را) گرفتن، احاطه کردن، در آغوش گرفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(گیاه شناسی)، علف خرس، زنگوله ای نخدار (انواع گیاهان جنس yucca و nolina از خانواده ی agave که برگ های دشنه مانند دارند)، سخت در آغوش گیری، (مثل خرس) دو دستی بغل کردن
در برداشتن، احاطه کردن، دور گرفتن، دور چیزی گشتن، حلقه زدن سایر معانی: محاصره کردن، محصور کردن، محاط کردن، در دایره قرار دادن، (دایره وار) دور چیزی را گرفتن، گردگیری کردن، در پرهون کردن [ریا ...
در اغوش گرفتن، محصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادن سایر معانی: احاطه کردن، پیراگیری کردن، فرا گرفتن، گردگیری کردن، دورگرفتن، حصارکشی کردن، (در بسته یا پاکت و غیره ...
یاغو، صدای گربه، میو، مرغ نوروزی اروپایی، اصطبل، در اصطبل نگهداری کردن، موی ریختن، میومیو کردن، حبس کردن، پر ریختن سایر معانی: (معمولا با: up) در قفس کردن، محبوس کردن، (از نظر) پنهان کردن، ق ...
نیرو، چین، زور، سجاف، تاه، تو گذاری، شیرینی مربا، بالازدگی، بالازنی، شدت زومندی، شمشیر نازک، تو گذاشتن سایر معانی: بالا زدن، تا کردن و تو زدن، تو کردن، (به طور گرم و نرم) در بستر (و غیره) قر ...