enfold
معنی
در اغوش گرفتن، در لفافه پیچیدن، پیچیدن، در بر گرفتن، با لفافه پوشاندن
سایر معانی: (در چند لایه) پیچیدن، دور (چیزی را) گرفتن، احاطه کردن، در آغوش گرفتن
سایر معانی: (در چند لایه) پیچیدن، دور (چیزی را) گرفتن، احاطه کردن، در آغوش گرفتن
دیکشنری
غرق شدن
فعل
cloak, enfoldدر لفافه پیچیدن
wrap, swab, twist, wind, furl, enfoldپیچیدن
enfoldبا لفافه پوشاندن
embrace, hug, clasp, cuddle, embosom, enfoldدر اغوش گرفتن
encompass, embrace, infold, snuggle, enclasp, enfoldدر بر گرفتن
ترجمه آنلاین
در بر گرفتن
مترادف
bear hug ، cinch ، clasp ، clinch ، clutch ، cover ، drape ، encase ، enclose ، encompass ، enshroud ، envelop ، envelope ، enwrap ، fold ، girdle ، grab ، hold ، invest ، press ، shroud ، squeeze ، surround ، swathe ، veil ، wrap ، wrap up