جدا کردن، تجزیه کردن، توقیف کردن سایر معانی: رجوع شود به: sequester، مصادره
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوشاندن، کند کردن، غلاف کردن، غلافدار کردن سایر معانی: روکش کردن، پوشاندن (با چیزی)، نیام دار کردن، (شمشیر و غیره) غلاف کردن، نیام کردن، (شمشیر و یا شاخ و غیره را در بدن) فرو کردن، غلاف، جلد ...
روشی برای پوسش پسماند شهری در یک محفظه بسته یا نیمهبسته مجهز به تجهیزات واپایش بو و هوادهی و اختلاط [مهندسی محیط زیست و انرژی]
واژههای مصوب فرهنگستان