پیاده کردن [حملونقل دریایی] فرایندی که در طی آن خدمه یا مسافران از کشتی پیاده میشوند |||متـ . پیادش 2
واژههای مصوب فرهنگستان
مسافرگیری [حملونقل ریلی] سوار کردن یا سوار شدن مسافر به وسیلۀ نقلیه
مسافرگیری [حملونقل هوایی] سوار کردن یا سوار شدن مسافر به وسیلۀ نقلیه
ساعت مسافرگیری [حملونقل هوایی] ساعتی که از مسافران درخواست میشود سوار هواگَرد شوند
جدایی، تفکیک، فراق، انفصال، دوری، مفارقت سایر معانی: جداسازی، دسته بندی، دسته دسته سازی، سواکردن، دوری از معشوق یا عزیزان، انشعاب، تفرقه، انتزاع، اعتزال، (خدمت به ویژه در ارتش) انفصال، اخراج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاعرشهای که تجهیزات لازم برای سوار شدن به کشتی را داراست [حملونقل دریایی]
سوار کردن یا سوار شدن مسافر به وسیلۀ نقلیه [حملونقل دریایی]