از خود راضی، عشرت طلب، تن اسا، خود خوشنود سایر معانی: (تداعی منفی) از خود راضی، خود رضامند، خود خشنود، خودپسند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود خواه سایر معانی: خودپسندانه، خودپرستانه، مبنی برخودپرستی یاخودبینی
مربوط به انسان گریزی سایر معانی: وابسته به یا همانند آدم بیزار از دیگران، انسان گریز(انه) (misanthropical هم می گویند)، مربوط به انسان گریزیmisanthropic(al)بیزار از انسان، متنفر از بشر، مردم ...
خود خواه، خود پرست، خود پسند سایر معانی: خودخواهانه، خودپسندانه