[حسابداری] سودمندی در پیش بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طالع بین، پیشگو، پیشگویی کننده سایر معانی: پیشگویی کننده [ریاضیات] پیشگو، پیش بین
[ریاضیات] پیشگو-اصلاح گر
[ریاضیات] پیشگو-تعدیل کننده-تصحیح کننده
[آمار] مشخص سازی پیشگو
[آمار] متغیر پیش بین
[برق و الکترونیک] پیش بینی انتشار رادیویی پیش بینی کیفیت یا چگونگی انتشار امواج رادیویی تحت تاثیر عوامل مانند لکه های خورشیدی و تغییرات فصلی، این پیش بینی به طور متناوب از سوی موسسه ملی استا ...
[آب و خاک] پیش بینی عددی طیفی
دمدمی، غیرقابل پیش بینی، غیر قابل پیشگویی، غیرقابل استناد سایر معانی: غیرقابل پیشگویی، غیرقابل استناد، دمدمی [ریاضیات] غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر
بدرود، خدا حافظ سایر معانی: خداحافظ، خدانگهدار، وداع، بخدا سپردیم
نفرین کردن، لعنت کردن، عاق کردن، مردود ساختن سایر معانی: تکفیر کردن، (کلیسا) رسما محکوم و منفور اعلام کردن، ملعون شناختن، نفرین شدن
برکت، دعای خیر، نعمت خدا داده، نعمت، موهبت، دعای پیش از غذا سایر معانی: طلب آمرزش، طلب برکت، دعای پیش یا پس از غذا، فیض، آفرینگان، فرهومندی، تبرک، تایید، رضا و رغبت، موهبت الهی، استعداد خداد ...