روانشناسى : پیش بینى پذیرى [حسابداری] قابلیت پیش بینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل پیشگویی، قابل پیشگویی یاپیش بینی سایر معانی: قابل پیشگویی [زمین شناسی] قابل پیشگویی [ریاضیات] قابل پیش بینی
[حسابداری] معیارهای پیش بینی
[آمار] تحلیل پیشگو
شمارهگیر پیشگزیده [مهندسی مخابرات] دستگاهی که بدون دخالت شخص، تماسهای خروجی بسیاری را برقرار میکند و در صورت پاسخگویی، تماس را به شخص منتقل میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] پیشگویی
[آمار] درستنمایی پیشگو
[کامپیوتر] گزارشات پیش گویانه
[آمار] اعتبار پیشگو
[حسابداری] سودمندی در پیش بینی
طالع بین، پیشگو، پیشگویی کننده سایر معانی: پیشگویی کننده [ریاضیات] پیشگو، پیش بین
[ریاضیات] پیشگو-تعدیل کننده-تصحیح کننده