predictable
/prəˈdɪktəbl̩/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

قابل پیشگویی، قابل پیشگویی یاپیش بینی
سایر معانی: قابل پیشگویی
[زمین شناسی] قابل پیشگویی
[ریاضیات] قابل پیش بینی

دیکشنری

قابل پیش بینی
صفت
predictableقابل پیشگویی
predictableقابل پیشگویی یاپیش بینی

ترجمه آنلاین

قابل پیش بینی

مترادف

anticipated ، calculable ، certain ، expected ، foreseeable ، foreseen ، likely ، prepared ، sure ، sure fire

متضاد

improbable ، unexpected ، unforeseen ، unpredictable

واژه‌های مشابه

unpredictable

دمدمی، غیرقابل پیش بینی، غیر قابل پیشگویی، غیرقابل استناد سایر معانی: غیرقابل پیشگویی، غیرقابل استناد، دمدمی [ریاضیات] غیر قابل پیش بینی، پیشگویی ناپذیر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش