انتخاب کننده، گزینگر سایر معانی: chooser choosey : گزینگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده سایر معانی: وابسته به گزینش، سخت گزین، دیرگزین، مشکل پسند، سختگیر در پذیرش، دارای ...