کوتوله، قد کوتاه، کوتوله شدن، کوتاه جلوه دادن سایر معانی: گورزا، گورزاد، کم رسته، نابرنا، (گیاه یا جانداری که از هم تیره های خود بسیار کوچکتر و کوتاهتر است) کوتاه، کم رشد، ریز اندام، ریزدیس، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(گیاه شناسی) شاه بلوط کوتوله (castanea pumila که بومی جنوب شرقی ایالات متحده است) (chinquapin هم می گویند)، میوه ی این درخت
قدکوتاهی، کوتاهی
dwarfism, n•(پزشکی) کوتولگی، کم رستی، کم رشدی
دست کم گرفتن، به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، کوچک شمردن سایر معانی: کهینه کردن، کمینه نمایی کردن [کامپیوتر] کوچم سازی، کوچک کردن - کوچک نمودن یک پنجره تا حد امکان ؛ این کار به معن ...
قد کوتاه، ادم کوتاه قد، پیگمی، کوتاه سایر معانی: (افسانه و تاریخ های کهن) هریک از نژادهای کوته قامت افریقا یا آسیا، افریقایی متعلق به نژاد negrillo، آسیایی متعلق به نژاد negrito، (p کوچک - آ ...
ریز، کوچک، بی اهمیت سایر معانی: (عامیانه) کوچولو، کوچول موچول، فسقلی، ریزه پیزه، weensy سوسیس، خرده
ستارهای که در نمودار اِچآر در زیر رشتۀ اصلی قرار دارد و از ستارههای رشتۀ اصلی با درخشندگی (luminosity) یکسان آبیتر است [نجوم] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
سیاهک ناشی از تیلِتیا کونتراورسا (Tilletia contraversa) در گندم و جو و سایر غلات که از نشانههای بارز آن از بین رفتن محتویات دانه و کوتولگی و افزایش تعداد پنجههای گیاه است [ ...
کهکشانی با قطر حداکثر دههزار سال نوری و جِرم حداکثر دهمیلیون برابر جِرم خورشید که پرشمارترین نوع کهکشان در عالم است [نجوم]