[نساجی] قفسه ثابت چله پیچی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هم چشمی کننده، رقابت امیز
مکرر، پی در پی سایر معانی: تکراری، بازانجامیده، بسکرده، چندباره، دمگیر، گروگر [ریاضیات] مکرر، متوالی، چندگانه