[سینما] نسخه مثبت دوم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گول زنی سایر معانی: فریب، اغوا، اغفال، حماقت
[سینما] نسخه منفی دوم صدادار
[سینما] نسخه اول
[نساجی] نوعی دستگاه چرب کننده اتوماتیک پشم
(امریکا- خودمانی) عالی، معرکه، بزرگ
پسندیده، قابل تحسین، ستوده، قابل پسند، خیلی خوب سایر معانی: ستودنی، تحسین انگیز، شایسته، عالی، بسیار خوب
فریب، گول زدن، ریشخند کردن سایر معانی: کلاه برداری کردن، اغفال کردن
گول زدن، ریشخند کردن سایر معانی: خر کردن، زبان بازی کردن، (با چاپلوسی و غیره) وادار به کاری کردن، چاپلوسی
گول زدن، فریب دادن، اغوا کردن، فریب دادن ,اغفال کردن
فریب، فریب خوردگی، نیرنگ، تزویر، گول، فریبکاری، اغفال، حیله، شیادی، تقلب سایر معانی: حقه بازی، گول خوردگی، فریفتگی، اغوا شدگی، آورند، خدعه، دوز و کلک، بدسگالی