تخته پاره روی اب، چوب اب اورده سایر معانی: (چوب و الوار که موج به کرانه رانده است) چوب آب آورد [زمین شناسی] چوب رانه ای مواد چوبی، مانند بخش هایی از درختان، که توسط آب حمل شده و به سمت ساحل ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنده، سرعت سنجکشتی، لگاریتم، کارنامه، صورت عملیات، سفرنامهکشتی، گزارش سفرنامه کشتی، گزارش سفر هواپیما، قطعهای از درخت که اره نشده، ثبت کردن وقایع، کندن کنده درخت، در سفرنامه وارد کردن سایر م ...