[خاک شناسی] زهکشی سطحی [نفت] سطح تخلیه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] تختان زهکشی
[عمران و معماری] شیر زهکشی
[زمین شناسی] سال چینه زهکش یک سال چینه ماسه ای و به طور غیر عادی ضخیم که توسط زهکشی دریاچه های برکه ای یا محصور شده بین یخ های حاشیه ای و زمین های مرتفع یا در پشت سد های نهشته های یخچالی تشک ...
[عمران و معماری] چاه زهکشی - چاه زهبر [آب و خاک] چاه های زهکشی
[عمران و معماری] زهکشی شده
1- ته نشین، درده 2- بخش باقی مانده ی هر آبگونه
[زمین شناسی] زهکشی بی هدف زهکشی بدون سیستمی که به خوبی پیشرفت کرده باشد. مانند زهکشی هایی که در مناطق برفی، انباشت های یخچالی و یا توپوگرافی کارست دیده می شود. [آب و خاک] زهکشی نا مشخص، زهکش ...
گربه رو، ناه کش، در روگاز [مهندسی گاز] هواکش
[آب و خاک] مجموعه زهکشی حلقوی
[زمین شناسی] زهکشی دانه تسبیحی یک سری از آبگیرهای کوچک که بوسیله مسیرها یا نهرهای کوچک آب، به یکدیگر متصل شده اند. آبگیرهایی که نتیجه ذوب شدن یخ زمین است و عموماً نشان دهنده میان مقطع های گا ...
[عمران و معماری] زهکش چهارگوش [زمین شناسی] زهکش چهار گوش