نیابت سلطنت، قلمرو نایب السلطنه، سرزمین تحت حکومت نیابت سلطنت، شورای نایبان سلطنت، شورای سلطنتی، (r بزرگ - انگلیس و فرانسه) سبک مبل سازی نیابت سلطنت، (r بزرگ - انگلیس - سال های 1811 - 1820) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی سایر معانی: چیرگی، استیلا، چیری، رفت
صدای شیپور، خال حکم، ادم خوب، مغلوب ساختن پیشی جستن، خالاتو بازی کردن سایر معانی: (برخی بازی های ورق) خال آتو، برتری یا نیروی اندوخته شده برای روز مبادا، (مجازی) ورق برنده، عامل برنده، مثمرث ...
وضعیتی که در آن بروز یک صفت در حالت جورتخمی یا ناجورتخمی میسر است [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان
عملیاتی که در آن هریک از طرفین درگیری سعی میکند ازنظر اطلاعاتی بر طرف دیگر مسلط شود [علوم نظامی]
داشتن برتری بر دیگری یا دیگران؛ اعمال برتری بر دیگران یا دیگران [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
ایدئولوژی اجتماعی متکی بر باور به برحق بودن قدرت مذکر و اینکه مردان واقعیت را برای زنان بهنحوی بازسازی میکنند که روش زندگی خودشان و برداشت خودشان را از حقیقت تأیید کند [جام ...
ایدئولوژی اجتماعی متکی بر باور به برحق بودن قدرت مذکر و اینکه مردان واقعیت را برای زنان بهنحوی بازسازی میکنند که روش زندگی خودشان و برداشت خودشان را از حقیقت تأیید کند [مطا ...
وضعیتی در بازی که در آن یک راهبرد، بهطور مطلق، برتر از راهبردهای دیگر باشد [اقتصاد]
رتبهبندی تصادفی توزیعهای متفاوتی که در آن یک توزیع در دامنۀ توزیع، به توزیع دیگر برتری دارد [اقتصاد]