سلطه [علوم سیاسی و روابط بینالملل] داشتن برتری بر دیگری یا دیگران؛ اعمال برتری بر دیگران یا دیگران
واژههای مصوب فرهنگستان
سبقت، نفوذ، تسلط، غلبه، سلطه سایر معانی: چیرگی، چیری، چیره دستی، تفوق، برتری (dominancy هم می گویند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همبارزیت [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] وضعیتی که در آن هریک از دو دگره در حالت ناجورتخمی آثار متمایز خود را بروز میدهد و درنتیجه هر دو رُخنمود ...
جنگ چیرگی اطلاعاتی [علوم نظامی] عملیاتی که در آن هریک از طرفین درگیری سعی میکند ازنظر اطلاعاتی بر طرف دیگر مسلط شود
[علوم دامی] فوق غالبیت ؛ تاثیر متقابل بین اعضای یک جفت ژن (آلل) که منجر به تولید فنوتیپی می شود که در حالت هتروزیگوت برتر از حالت هموزیگوت است .
بارزیت نسبی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← نیمهبارزیت
اَبَربارزیت [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← بیشبارزیت
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری، مزیت دادن، سودمند بودن، فیضالهیبخشیدن سایر معانی: نفع، (تنیس) اولین امتیاز بعد از دوس (deuce)، برتری دادن، نفع دادن، مفید بودن [ ...
حکومت، قلمرو، ملک سایر معانی: حاکمیت، چیری، سلطه، فرمانروایی، حکم فرمایی، (سرزمین تحت حکومت یا قیمومیت) قلمرو، مستعمره، آبادگان، (سابقا - d بزرگ) کشور خود مختار (و عضو کشورهای مشترک المنافع ...
سلسله ی مراتب میان پرندگان (مرغ ارشد به همه نوک می زند و مرغ دوم به همه نوک می زند به جز به مرغ ارشد و همینطور تا آخر) [آمار] نظام نوک زنی
نیابت سلطنت، قلمرو نایب السلطنه، سرزمین تحت حکومت نیابت سلطنت، شورای نایبان سلطنت، شورای سلطنتی، (r بزرگ - انگلیس و فرانسه) سبک مبل سازی نیابت سلطنت، (r بزرگ - انگلیس - سال های 1811 - 1820) ...
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی سایر معانی: چیرگی، استیلا، چیری، رفت