seamed, adj•خط دار، درزدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] ماتریس ارمیتی [آمار] ماتریس خودالحاقی
[ریاضیات] تبدیل خودالحاقی، تبدیل ارمیتی
[خاک شناسی] نسبت جذب سدیم تنظیم شده
[مهندسی گاز] تنظیم کننده نیروی فنر
[ریاضیات] تعدیل موجودی، تطبیق موجودی
superconductive, adj•ابر رسانا، فوق هادی
twisty, adj•پر پیچ و خم
[ریاضیات] ناسازگار
[نساجی] گیر کردن نخ به لایه های نخ مجاورش هنگام بار شدن از بوبین
تسلیم شدن، تن در دادن، رضایت دادن، موافقت کردن، راضی شدن، ارام کردن سایر معانی: (با بی میلی) موافقت کردن، گردن نهادن [حقوق] رضایت دادن با سکوت، بطور ضمنی اعراض کردن از حق، تسلیم شدن ...
سازگاری، وفقپذیری، قابلیت توافق و سازش، سازواری سایر معانی: وفق پذیری [ریاضیات] قابلیت انطباق، وفق پذیری، تطبیق پذیری