رهاساز خاشه [علوم نظامی] وسیلهای در هواگَرد ویژۀ حمل و رهاسازی خاشه
واژههای مصوب فرهنگستان
داروساز، عطار، داروگر، هیاهو، داروفروش، حالت داروخانه سایر معانی: داروفروش، داروساز، داروگر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلال، دهنده ورق، معاملات چی سایر معانی: (ورق بازی) دهنده ی ورق، فروشنده، (کسی که چیزی را خرید و فروش می کند) عامل، کنشکار، سوداگر، (خودمانی) فروشنده ی مواد مخدر
وسیلهای در هواگَرد که مواد منور را برای فریب موشکهای حرارتی دشمن به بیرون پرتاب میکند [حملونقل دریایی]
وسیلهای در هواگَرد که مواد منور را برای فریب موشکهای حرارتی دشمن به بیرون پرتاب میکند [علوم نظامی]