گریز، فرار، ترک خدمت، بی وفایی سایر معانی: ترک، رها (سازی)، فرار (از خدمت ارتش یا انجام وظایف)، قال گذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخالفت، عدم موافقت، عدم رعایت، ناهمنوایی، ناپیروی سایر معانی: ناهمرنگی (با جماعت)، سنت گریزی، (انگلیس - n بزرگ) مخالفت با کلیسای انگلیکان، عدم تشابه، معاندت [عمران و معماری] ناهماهنگی [زمین ...
نقض عهد، خیانت، غدر، پیمان شکنی، بی دینی سایر معانی: نابکاری، نق عهد
ترسویى، نامردى، پستى، ارتداد، برگشتگى
خشونت، سبعیت، وحشیگری سایر معانی: truculence وحشیگری