آذرینتیغه [زمینشناسی] تودۀ نفوذی آذرین و تختِ ناهمساز با لایهبندی که همچون تیغهای سنگهای مجاور خود را قطع میکند|||متـ . تیغه 3 ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نهر، بند، مانع، بند آب، سد، خندق، خاکریز، اب گذر، اب بند سایر معانی: (دیوار خاکی یا سدی که برای جلوگیری از سیل یا پیشرفت آب دریا و رودخانه ساخته می شود) آب بند، برغاب، (مجازی) مانع، بازدار، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] رگه ی سنگ
[زمین شناسی] دایک توده ورقه ای سنگ آذرین درونی که لایه بندی سنگ هایی را که به درون آنها نفوذ کرده است، قطع می کند. سنگ نفوذی ورقه ای یا صفحه ای شکل است که لایه های رسوبی یا سایر سنگهای موجود ...
فوجِ آذرینتیغه [زمینشناسی] دستهای تیغۀ آذرین کمابیش موازی
[زمین شناسی] فوج دایک گروهی از دایک ها که ممکن است دارای آرایش شعاعی، موازی یا نردبانی باشد را گویند . رابطه آنها با توده نفوذی اصلی ممکن است مستقیماً قابل مشاهده نباشد . مقایسه شود با : خوش ...
[عمران و معماری] بازوهای دوطرف در سد انحرافی - دیواره آببند - دیواره مسدود کننده
[زمین شناسی] مجموعه دایکهای ورقه ای شکل
[آب و خاک] آبکش
ادوارد تورین دیک (روان شناس و فرهنگ نویس امریکایی)
[زمین شناسی] رگه دایکی - یک توده نفوذی پگماتیتی که دارای خصوصیات هر دوی رگه و دایک است. - نیز نوشته می شود: vein dike, veindike.
ایالت آلاسکا (در شمال غربی امریکای شمالی) [نساجی] نخی که از دو سوم پشم و یک سوم پنبه تابیده شده باشد