ریزش، پخش، انتشار، پخش شدگی سایر معانی: اشاعه، پراکنش، گسترش، پاشش، نشت، (نور) پخشیدگی، پخشش، هم آمیزی مولکول ها (در گازها و آبگونه ها)، اطناب، درازگویی، پرگویی، روده درازی، شهوت کلام، افاضه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] روش مقایسه پخشودگی
ظرفیت پخش [فیزیک] ظرفیتی خازنی که براثر انتقال بار در پیوندگاه یک قطعه الکترونیکی پدید میآید
واژههای مصوب فرهنگستان
پوششدهی نفوذی [خوردگی] ایجاد پوشش آلیاژی با استفاده از گرما برای نشاندن یک یا چند فلز بر روی فلز پایه یا با نفوذ مادۀ پوششدهنده در حالتهای جامد یا مایع یا گاز در فلز و تغیی ...
(نور و گاز و غیره) ضریب انتشار، همگرپخشیدگی [شیمی] ضریب پخش، ضریب نفوذ [عمران و معماری] ضریب پخش [برق و الکترونیک] ضریب نفوذ ثابت تناسب در قانون فیک . - ضریب نفوذ [نساجی] ضریب نفوذ [ریاضیات] ...
ثابت پخش [فیزیک] حاصلِقسمت چگالی جریان بر گرادیان غلظت حامل بار الکتریکی در یک نیمرسانای همگن
[پلیمر] سیستم کنترل شده نفوذی
[برق و الکترونیک] عمق نفوذ
شیب پخش [فیزیک] ضریب زاویه منحنی نمایش تغییر تراکم ذرات برحسب مکان
[زمین شناسی] متاسوماتیسم انتشاری فرآیند انتقال ماده که در آن، اجزای شیمیایی بوسیله انتشار از درون یک محلول آبی که خلل و فرج سنگ ها را پر کرده است، حرکت می کند . مقایسه شود با : متاسوماتیسم ت ...
[خاک شناسی] پخشیدگی عناصر غذایی
[عمران و معماری] پخش گازها - نشت گازها