بریدن، قلم زدن، نقش کردن، منقوش کردن، حکاکی کردن، کندهکاری کردن در، گراور کردن سایر معانی: حک کردن، کنده کاری کردن، گودنگاری کردن، کندن (روی چیزی)، (عمیقا) تحت تاثیر قرار دادن، (در خاطره و غ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی