[سینما] فصل گفتگودار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگلبرگ
تجزیه کردن، تجزیه شدن سایر معانی: (شیمی - پزشکی) دیالیز کردن یا شدن، تراکافت کردن یا شدن، تراکافتن [شیمی] دیالیز کردن یا شدن، تراکافت کردن یا شدن، تراکافتن
(دستگاه تراکافت به ویژه تراکافت کلیه ها) تراکافتگر، کلیه ی مصنوعی، تراکاف [شیمی] تراکافنده، دیالیز کننده [مهندسی گاز] تجزیه کننده
[صنایع غذایی] غشای دیالیز کننده : به غشایی گفته می شود که برخی ترکیبات محلول را از خود عبور داده و برخی را متوقف می سازد
شمارهگیری کوتاه [مهندسی مخابرات] امکانی در دستگاههای تلفن رومیزی که به کاربر اجازه میدهد با شمارهگیری یک رقم یا با اشاره به دکمهای خاص بر روی دستگاه تلفن یا گ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مطلق
(زبان شناسی) گویش های امریکایی (که عبارتند از گویش شمالی و گویش ایالت های مرکزی و گویش جنوبی)
[آب و خاک] ساعت آفتابی افقی
[زمین شناسی] ورقه چیلیدیال یکی از جفت قسمت های ورقه مانند عقبی دیوارهای نوتوتیریوم براکیوپدهای ویژه، که معمولاً تشکیل مرزهای جانبی زائده اصلی را می دهد.
قلبا,ازته دل ,ازصمیم قلب
وابسته به بازداشت، بازداشتی، توقیفی، سرایدار، نگهبان، متولی