معنی

تجزیه کردن، تجزیه شدن
سایر معانی: (شیمی - پزشکی) دیالیز کردن یا شدن، تراکافت کردن یا شدن، تراکافتن
[شیمی] دیالیز کردن یا شدن، تراکافت کردن یا شدن، تراکافتن

دیکشنری

دیالیز
فعل
decompose, break down, parse, analyze, dismember, dialyzeتجزیه کردن
disintegrate, parse, dialyze, hydrolyzeتجزیه شدن

ترجمه آنلاین

دیالیز کنید

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.