زخم دفاعی [علوم نظامی] زخم و جراحت قربانی که در نتیجه تلاش او برای حفاظت از خود در برابر حمله مجرم با چاقو یا وسیلهای دیگر پدید آمده است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
در حالت (یا موضع) دفاعی، آماده ی پدافند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محافظ، وابسته به حفظ یا حراست سایر معانی: حفاظتی، حفاظی، ایمن داشتی، ایمنی، پاسداشتی، اندخسی، استحفاظی، ایمن دار، پایشی، وابسته به حمایت از فراورده های داخلی، حمایت گرایانه، حمایتی [برق و ال ...