[حسابداری] روش مانده نزولی _ روش نزولی [ریاضیات] روش موازنه ی کاهشی، روش محاسبه ی استهلاک بر مبنای قیمت دفتری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] توسعه انحطاطی، رشد کاهنده - چشم اندازی که در آن سرعت فرسایش خیلی بیشتر از سرعت بالا آمدگی است یا عریض شدگی دره خیلی زیادتر از گودشدگی آن باشد. به وسیله کاهش پستی و بلندی زمین و ...
[معدن] نسبت باطل هبرداری نزولی (معادن روباز)
نزولی سایر معانی: نزولی [نساجی] کروماتوگرافی پایین رونده ( نزولی ) [ریاضیات] نزولی، کاهشی، کاهنده نزولی
انحطاط، سرازیری، سراشیبی، سرپایینی، نشیب، سینه کش، سراشیب، سرازیر، سرازیر سایر معانی: در سرازیری، در سراشیبی، وابسته به اسکی در سرازیری، (اسکی) مسابقه ی فرود، آسان، عاری از اشکال [عمران و مع ...
پیری سایر معانی: کهنسالی، سالمندی، سالخوردگی، دوران پیری [زمین شناسی] کهن سنی در توپوگرافی، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح ...