(عامیانه - اغلب طعنه آمیز یا مزاح آمیز) عزیزم، جانم، قربون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معشوق، عزیز، عسل، انگبین، شهد، محبوب، عسلی کردن، چرب و نرم کردن سایر معانی: (هر چیز عسل مانند) شیرین، شیرینی، ملاحت، دلپذیر(ی)، نازنین، (در صدا زدن) عزیزم، جانم، منج، کواره، شیرین کردن، عسل ...