خطر ناک، خطیر، خوفناک سایر معانی: سیجناک، پر مخاطره [فوتبال] خطرناک- پرخطر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] شرایط خطرناک - وضعیت خطرناک
کالای خطرناک [حملونقل هوایی] کالای قابلاشتعال یا سمی که ممکن است در حین حمل، به خدمه و وسیلۀ نقلیه و کالاهای دیگر آسیب برساند و ایمنی سفر را تهدید کند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اظهارنامۀ کالای خطرناک [حملونقل دریایی] سندی که بخشی از اظهارنامۀ فرستندۀ کالا و مبین خطرناک بودن کالای مورد نظر است
اظهارنامۀ کالای خطرناک [حملونقل ریلی] سندی که بخشی از اظهارنامۀ فرستندۀ کالا و مبین خطرناک بودن کالای مورد نظر است
[عمران و معماری] مقطع خطرناک
خطرناکانه
خطرناکی، حالت خطرناک
کله اش بوی قرمه سبزی میده
حادثه جو، پرماجرا، پرحادثه، بی پروا، دلیر سایر معانی: ماجراجو، خطرجو، جسور، بی باک، پر سرگذشت، مخاطره طلب
فوق العاده خطرناک، بسیار وحشتناک سایر معانی: (در مورد سرعت یا میزان کار و غیره) کمرشکن، طاقت فرسا، سرسام آور، بسیار وحشتناک مثل سرعت زیاد
بسیار سخت، از جان گذشته، ناامید، بسیار بد، بی امید، بی چاره، فرومانده سایر معانی: نومیدانه، از روی استیصال، از روی ناچاری، از روی ناگزیری، از روی درماندگی، مذبوحانه، نومید کننده، یاس آور، دس ...