دوشیزه سایر معانی: (قدیمی) دوشیزه، دختر خانم، دخترک، خدمتکار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) دختر ماهی (pomacentridae - ماهی استخوانی و رنگین آبهای حاره)
سنجاقک سایر معانی: (جانورشناسی) سنجاقک رنگین (از زیر راسته ی zygoptera)
کلفت، معشوقه، دوشیزه، دختر، دختربچه، زن جوان سایر معانی: زن ازدواج نکرده، زن مجرد، (زننده) کلفت، کارمند زن، (خودمانی) زن
فاحشه، دختر، دختر دهقان، دختر بازی کردن سایر معانی: (تحقیرآمیز یا مزاح آمیز) دخترک، زن جوان، (قدیمی) دختر دهاتی، (قدیمی) کلفت، مستخدمه، (قدیمی) زن هرزه