(انگلیس - عامیانه) ماهر، دارای ید طولی (در کاری)، صد مرده حلاج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] برس فشارآورنده ضربه ای الیاف فاستونی در ماشین شانه مدور
نم زدن، تر کردن، رنگ پاشیدن، سرسری کارکردن، در اب شلپ شلپ کردن، بطور تفریحی کاری را کردن سایر معانی: (با پاشیدن یا فرو کردن) نم زدن، (به ویژه با دست) با آب بازی کردن، شلپ شلوپ کردن، (با: at ...
(جانور شناسی) اسفرود بی دم (podiceps ruficollis - پرنده ی کوچک بومی اروپا)، ش اسفرود بی دم یا مرغابی شانه بسر
(انگلیس - عامیانه - جمع) اثر انگشت (در انگشت نگاری)، (انگلیس - خودمانی) اثر انگشت نگاری، انگشت نگاره
شهر احمدآباد (در ایالت گوجرات هندوستان)
قابل تحسین
شهر اردبیل (در شمال باختری ایران - ardebil هم می نویسند)
[حقوق] هزینه های قابل اجتناب، هزینه های معتبر، هزینه های مستقیم
[ریاضیات] تأخیر قابل اجتناب
قابل اعطاء
(انگلیس ـ عامیانه) ید طولی داشتن، مهارت داشتن