لیست واژه‌ها

dab hand

(انگلیس - عامیانه) ماهر، دارای ید طولی (در کاری)، صد مرده حلاج

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dabbing brush

[نساجی] برس فشارآورنده ضربه ای الیاف فاستونی در ماشین شانه مدور

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dabble

نم زدن، تر کردن، رنگ پاشیدن، سرسری کارکردن، در اب شلپ شلپ کردن، بطور تفریحی کاری را کردن سایر معانی: (با پاشیدن یا فرو کردن) نم زدن، (به ویژه با دست) با آب بازی کردن، شلپ شلوپ کردن، (با: at ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dabchick

(جانور شناسی) اسفرود بی دم (podiceps ruficollis - پرنده ی کوچک بومی اروپا)، ش اسفرود بی دم یا مرغابی شانه بسر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dabs

(انگلیس - عامیانه - جمع) اثر انگشت (در انگشت نگاری)، (انگلیس - خودمانی) اثر انگشت نگاری، انگشت نگاره

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dace

(جانور شناسی) کپور آب شیرین (انواع ماهی های کپور کوچک و آب شیرین زی به ویژه جنس های phoxinus و rhinichthys)، یکجورماهی گول، ماهی ریزقنات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dachiardite or achiardite or achiardite

[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Ca,Na2,K2)5Al10Si38O96•25(H2O) - وجه تسمیه : از نام Antonio D'Achiardi (1839-1902) پروفسور کانی شناس ایتالیایی - نامهای دیگر این کانی : Achiardite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dachshund

سگ داکس هوند، سگ پا کوتاه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dacia

(عهد باستان) سرزمین داسیا (کشور رومانی امروزی)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dacitoid

[زمین شناسی] داسیتوئید - سنگ داسیتی فاقدکوارتز ،اما در نورم دارای مقدار زیادی سیلیس آزاد می باشد. مازاد سیلیس در خمیره سنگ بصورت شیشه در آمده است.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

daclare

تایید مجدد شرکت اسب در مسابقه ورزش : حذف نام اسب پیش از شروع مسابقه

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dacoit

(هندوستان و برمه) عضو دسته ی دزدان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید