طفره رو، مکتب گریز، شاگرد یا ادم طفره رو، از اموزشگاه گریز زدن سایر معانی: از مدرسه فرار کردن، مدرسه گریزی کردن، از مسئولیت شانه خالی کردن، (مهجور) آدم تنبل، کاهل، تنه لش، فراری از مدرسه، (ط ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی