(بیلیارد و اسنوکر و پول) گوی (معمولا سفید) که با گویزن رانده می شود، گوی نشانه، گوی بیلیارد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(تلویزیون) کارت یادآوری (که از دید بینندگان پنهان است و برای کمک به حافظه ی بازیگر به کار می رود) [سینما] برگه یادآوری [برای گوینده یا بازیگران ]
بیلیاردبازی کن
نشانۀ صوتی [شنواییشناسی] بخشی از زنجیرۀ گفتار که به بازشناسی آوایی کمک میکند|||متـ . نشانۀ آکوستیکی
واژههای مصوب فرهنگستان
acu(a)esthesiaروانشناسى : بى دردى بساوشى
کبابی سایر معانی: بریانی، کباب، بریان کردن، کباب کردن
بوریا، حصیر سایر معانی: (نادر) چوب دستی معلم، ترکه ی آموزگار، چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد، با چوب نوک تیزنشان دادن
از کسی سرمشق گرفتن، به کسی اقتدا کردن
به نجات کسی (یا چیزی) شتافتن، به کمک کسی (یا چیزی) رفتن (یا آمدن)
[سینما] علامت شروع فیلمبرداری
[کوه نوردی] نجات، نجات کوهستانی
[کوه نوردی] کمیتة نجات کوهستانی