دهانه اتش فشان، دهانه کوه های ماه سایر معانی: (گودی ایجاد شده توسط بمب یا سنگ آسمانی و غیره) چال، چاله، فنجانه، کاسچال، حفره ی کله قندی، بمباران کردن (و از این راه پر از کاسچال کردن به ویژه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رشتهدهانۀ برخوردی [زمینشناسی] گروهی از دهانههای برخوردی کوچک که بهصورت خطی و زنجیروار اولین بار بر سطح کرۀ ماه دیده شد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عمق دهانه [زمینشناسی] فاصلۀ میان بلندترین نقطۀ واقع بر ستیغ لبۀ دهانه تا عمیقترین بخش قابلمشاهده در دهانه
[زمین شناسی] حلقه دهانه ای یک حاشیه با برجستگی پائین از مواد آواری که یک مآر را احاطه کرده است.
پَرگَنۀ فنجانی [زیستشناسی - میکربشناسی] پَرگَنهای شبیه به پَرگَنۀ برآمده با یک فرورفتگی توخالی در وسط
[نفت] گود انفجار
[زمین شناسی] کراتر هاله تیره یک کراتر یا دهانه کوچک در ماه که توسط موادی احاطه شده است که دارای آلبیدو( ضریب انعکاس نور) کمتری نسبت به بخش های مجاور هستند.
[زمین شناسی] کراتر گودالی یک عارضه کوچک تقریباً گرد کراتر مانند که به نواحی لکه ای سطح ماه محدود می شود و وابسته به فعالیت آتشفشانی است ( احتمالاً وابسته به خروج گدازه زیر سطحی مذاب می باشد ...
مکروهداشتن، نفرت کردن از، بد خواندن سایر معانی: بیزار بودن، متنفر بودن، نفرت داشتن، منزجر بودن، ناسزا گفتن، دشنام دادن، فحش دادن، با تحقیر (یا تنفر و غیره) صحبت کردن، (شدیدا) خرده گیری کردن، ...
دهانۀ آتشفشان انفجاری [زمینشناسی] نوعی دهانۀ آتشفشانی که براثر انفجار در امتداد زونهای کافتی مجاور آتشفشانهای بزرگ پدید میآید ...
[زمین شناسی] کراتر انفجاری، فنجانه انفجاری الف) یک دهانه یا کراتر نعلبکی شکل یا مخروطی که بطور تجربی بوسیله انفجار یک دستگاه هسته ای یا یک ماده منفجره شیمیایی حاصل می شود. ب) یک دهانه شخانه ...
ایسوکرات (سخنور آتنی)