crater
معنی
دهانه اتش فشان، دهانه کوه های ماه
سایر معانی: (گودی ایجاد شده توسط بمب یا سنگ آسمانی و غیره) چال، چاله، فنجانه، کاسچال، حفره ی کله قندی، بمباران کردن (و از این راه پر از کاسچال کردن به ویژه در مورد راه)، (یونان و روم باستان) پیاله، کاسه ی گود، قدح، (هر گودی کاسه مانند یا مخروطسان) دهانه ی آتشفشان، (در ماه) گودال، (نجوم) استارگان (مجمع الکواکب) پیاله، دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
[عمران و معماری] دهانه آتشنشانی
[زمین شناسی] دهانه آتشفشان گودالی در راس قله کوه آتشفشان یا گودالی که از برخورد شهابسنگ به زمین ایجاد می شود.
[معدن] دهانه (سنگشناسی) - قیف آتشباری (آتشباری)
[نفت] چاله
سایر معانی: (گودی ایجاد شده توسط بمب یا سنگ آسمانی و غیره) چال، چاله، فنجانه، کاسچال، حفره ی کله قندی، بمباران کردن (و از این راه پر از کاسچال کردن به ویژه در مورد راه)، (یونان و روم باستان) پیاله، کاسه ی گود، قدح، (هر گودی کاسه مانند یا مخروطسان) دهانه ی آتشفشان، (در ماه) گودال، (نجوم) استارگان (مجمع الکواکب) پیاله، دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
[عمران و معماری] دهانه آتشنشانی
[زمین شناسی] دهانه آتشفشان گودالی در راس قله کوه آتشفشان یا گودالی که از برخورد شهابسنگ به زمین ایجاد می شود.
[معدن] دهانه (سنگشناسی) - قیف آتشباری (آتشباری)
[نفت] چاله