زن خیاط، خیاط زنانه سایر معانی: (فرانسه) طراح جامه ی زنانه، خیاطخانه زنانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراح سایر معانی: طرحگر، - پرداز، نقش گر، نگاره گر، (طرح شده توسط طراح مشهور) ویژه ساخت [سینما] طراح [عمران و معماری] طراح [ریاضیات] نقشه کش، طرح آفری، طراح
خیاط، خیاطی کردن، دوزندگی کردن، درخور کردن، مناسب کردن سایر معانی: دوخت و دوز کردن، دوختن، سازگار کردن، جور کردن، دوزنده