راهرو، دالان، دهلیز، راه سرپوشیده سایر معانی: کریدور، سرسرا، (باریکه ی زمین یا راه از میان کشور خارجی یا ناحیه) نواره [عمران و معماری] راهرو - دالان [زمین شناسی] راهرو، دالان ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهرو، گذرگاه، عبور، معبر، غلام گردش، محل عبور سایر معانی: دالان، گذرگاه، راهرو