قفس، زندان، مرغدان، اغل گوسفند، در قید گذاشتن، محبوس کردن سایر معانی: (معمولا با: in یا up) محبوس کردن، در مرغدان یا قفس قرار دادن، آغل (برای ماکیان)، (هر جای بسته و محدود کننده) کران بند، ( ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چلیک ساز، پیت ساز سایر معانی: بشکه ساز، جیمز فنی مور کوپر (نویسنده ی امریکایی)
[شیمی] زوجهای کوپر - زوجهای کوپر
همدستی کردن، باهم کار کردن، تشریک مساعی کردن، همیاری کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن سایر معانی: همیاری کردن، باهم کار کردن، همدستی کردن، تشریک مساعی کردن، اشتراک مساعی کردن، تعاون کردن ...
همکاری، مشارکت، تشریک مساعی، معاضدت، همیاری، همدستی، تعاون
همیارانه [روانشناسی] ویژگی کاری که در آن همه طرفها برای هدف یا منفعتی مشترک مشتاقانه با یکدیگر مشارکت میکنند
واژههای مصوب فرهنگستان
پردازشگر درگیری اشتراکی [علوم نظامی] بخشی از سامانۀ درگیری اشتراکی که اطلاعات خام را از حسگرها و سامانههای سلاح دریاپایه (shipboard) جمعآوری و آنها را در قالببندی جدید به س ...
بازی همدستی [اقتصاد] نوعی بازی که در آن گروههای بازیگر با یکدیگر مشارکت میکنند و بازیگران منفرد، بهجای رقابت، با یکدیگر مشارکت دارند ...
پدیدۀ همیاری [فیزیک] پدیدهای که از برهمکنشِ جمعی شمار فراوانی از اتمها یا مولکولها حاصل میشود
خدمات مرجع تعاونی [علوم کتابداری و اطلاعرسانی] خدمات مرجعی که ازطریق آن کتابخانهای براساس توافقنامۀ رسمی، کاربر یا پرسش کاربر را به کتابخانه یا مؤسسۀ اطلاعاتی دیگر ارجاع می ...
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Pt,Pd,Ni)S
انتخاب کردن ودرمیان خودوردن، (به عضویت) برگزیدن، هموند کردن، (به عنوان عضو وابسته) برگزیدن، (به همکاری) پذیرفتن، (دشمن یا رقیب را با استدلال یا حیله به عضویت دسته یا حزب خود درآوردن) زیرپای ...