ملایمت [موسیقی] احساس ثبات و خوشایندی ناشی از شنیدن دو یا چند صدا
واژههای مصوب فرهنگستان
هماهنگی شناختی [روانشناسی] در نظریه ناهماهنگی شناختی، موقعیتی که در آن دو عنصر شناختی با یکدیگر همخواناند
ناجوری، ناهماهنگی، عدم سنخیت سایر معانی: عدم توافق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بر طبق، مطابق، طبق، بر حسب، بقول، بعقیدهء سایر معانی: 1- طبق، بنابر، 2- به نسبت، به ترتیب [ریاضیات] برحسب، بر طبق، طبق، با توجه به، به موجب، به قول، مطابق، به عقیده ی
همسازی، سازگاری، سازش پذیری، دمسازی سایر معانی: مطابقت [خودرو] سازگاری [شیمی] سازگاری [عمران و معماری] سازگاری - اخت - همسازی [کامپیوتر] سازگاری [برق و الکترونیک] سازگاری ؛ هم سازی توانایی س ...
توافق، پیمان، موافقت، قرار، مطابقت، مقاوله نامه، یکجوری، سر یکی کردن سایر معانی: همدلی، سازش، سازگاری، هماهنگی، همگامی، همسازی، (در مورد ملت ها و غیره) روابط حسنه، رابطه ی دوستانه، همزیستی ( ...
فاصلۀ ملایم ناکامل [موسیقی] هریک از فاصلههای ملایم سوم بزرگ و سوم کوچک و ششم بزرگ و ششم کوچک یا فاصلۀ ترکیبی آنها
اهنگ، تصنیف، ترانه، نغمه، لحن، اهنگ شیرین، صدای موسیقی نوا، خنیا، نواخت سایر معانی: (موسیقی) ملودی (در برابر: هارمونی harmony)، تک نوایی، آواز همراه با تک نوایی [سینما] نوا ...
فاصلۀ ملایم کامل [موسیقی] هریک از فاصلههای ملایم یکم و پنجم و هشتم درست، درصورتیکه آن را معکوس پنجم به حساب آوریم، یا فاصلۀ ترکیبی آنها ...
هریک از فاصلههای ملایم سوم بزرگ و سوم کوچک و ششم بزرگ و ششم کوچک یا فاصلۀ ترکیبی آنها [موسیقی]