compatibility
/kəmˌpætəˈbɪləti/

معنی

همسازی، سازگاری، سازش پذیری، دمسازی
سایر معانی: مطابقت
[خودرو] سازگاری
[شیمی] سازگاری
[عمران و معماری] سازگاری - اخت - همسازی
[کامپیوتر] سازگاری
[برق و الکترونیک] سازگاری ؛ هم سازی توانایی سیستم جدید در ارائه ی خدمات به کار بران سیستم قدیمی .
[صنعت] سازگاری، مناسب بودن، سازگار بودن
[نساجی] سازگاری
[ریاضیات] سازگاری، توافق، همخوانی
[پلیمر] سازگاری، امتزاج پذیری، همخوانی

دیکشنری

سازگاری
اسم
compatibility, adaptability, fitness, suitability, amenability, opportunenessسازگاری
harmony, compatibility, accommodation, symmetryهمسازی
compatibilityسازش پذیری
compatibility, concurrenceدمسازی

ترجمه آنلاین

سازگاری

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.