روی یا داخل، روی، از روی، توی سایر معانی: (کشتی، هواپیما، قطار و غیره) در عرشه، سوار، در، داخل، در کنار (کشتی)، در روی، سوار بر، روی یا داخل کشتی یا هواپیما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فراموش سایر معانی: اسم مفعول فعل: forget، فراموش کردن، غفلت کردن
فرستاده سایر معانی: زمان گذشته و اسم مفعول: send، ماضی واسم مفعول فعل send، فرستاد