اشخاص بالغ که به میل خود (نه به زور و غیره) جماع می کنند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راضی، خواهان، مشتاق، حاضر، خواستار، مایل، راغب سایر معانی: متمایل، رضامند، یازان، خرسند، پذیرفتگار، خودخواسته، بی چون و چرا، مشتاقانه، بامیل و رغبت، (مهجور) عمدی، تعمدی