قابل تایید وتصدیق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محقق، بی چون و چرا، غیر قابل بحی سایر معانی: بدون شک و تردید، غیرقابل بحث، مسلم، اعتراض ناپذیر، غیرقابل بحک
قابل بازبینی، قابل رسیدگی، تحقیق پذیر، قابل تصدیق و تایید سایر معانی: اثبات کردنی، قابل اثبات، درست داشت پذیر، درست داشتنی، راست یافت پذیر، تصدیق کردنی [ریاضیات] قابل تصدیق، قابل تحقیق ...