قابلیت ارتباط، ارتباط پذیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگفتنى بودن، چگونگى چیزى که نتوان بکسى گفت یا با او درمیان گذارد
سرایت، گند، عفونت، سرایت مرض، مریض کن سایر معانی: آلودگی، پلشتی، آلوده شدگی، ابتلا، دچاری، واگیری، بیماری عفونی، گندش، گندزدگی، چرک کردگی، شوخگنی، ریمناکی، اثر، هنایش، نفوذ، اثر گذاری، هر چی ...