تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن، دادگیری کردن سایر معانی: تقاص گرفتن، به سزا رساندن، کین خواهی کردن، توزیدن، کین خواستن، انتقام گرفتن، کینه جویی کردن از، انتقام کشیدن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(خودمانی) بلند حرف زدن، پر حرفی کردن، یاوه گویی کردن
پاسخ، پاسخ دادن، عهده دار شدن، واکنش نشان دادن سایر معانی: جواب دادن، واکنش کردن یا نشان دادن، عکس العمل نشان دادن، پتوازیدن، واکنش مثبت نشان دادن، (حقوق) مسئول بودن، جوابگو بودن، ستون زیر ق ...