انجمن، چماق، باشگاه، کانون، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود، چماق زدن، تشکیل باشگاه یا انجمن دادن سایر معانی: چوگان، چنبه، کوتنگ، کدنگ، باهو، بازه، مردنگ، توپوز، چوبدستی، کوتک، با چوب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کوه نوردی] باشگاه کوهنوردی فرانسه
[کوه نوردی] باشگاه کوهنوردی ایتالیا
رجوع شود به: lounge car، car lounge : واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
صندلی دسته دار و رو دوزی شده و نرم (که معمولا پشتی آن کوتاه است)، صندلی دسته دار بزرگ
رجوع شود به: lycopod، رضن، گیاه کبریت
(کشاورزی) آفت گیاهان خانواده ی کلم که توسط کپک لزجی به نام plasmodiophora brassicae ایجاد می شود
رجوع شود به: soda water
(انگلیس) پول روی هم گذاشتن، دنگی دادن
(عامیانه)، کسی که خیلی در باغ سبز نشان می دهد، (بیش از حد) معاشرتی، خوش برخورد
پیچیدگی، کج پا، کجی سایر معانی: (پزشکی) پای چنبری، پاگدویی، پای گرزی، پای چماقی (talipes هم می گویند)، طب پای کوتاه وکج بطور مادرزادی، پاچنبری، کجی یاپیچیدگی پا
(کشتی بادبانی) تغییر دادن جهت کشتی نسبت به مسیر باد