معنی
سایر معانی: چوگان، چنبه، کوتنگ، کدنگ، باهو، بازه، مردنگ، توپوز، چوبدستی، کوتک، با چوبدستی یا چماق زدن، انگامه، جرگه، رجوع شود به: golf club، ساختمان یا اتاق یا تسهیلات انجمن و باشگاه، میخانه (کلوپ شبانه یا nightclub می گویند)، (ورق بازی) خاج، گشنیز، متحد کردن یا شدن، یکپارچه شدن یا کردن، پول روی هم گذاشتن، (نادر) انجمن کردن، متشکل شدن، درورق خال گشنیز، مجمع vi، vti :چماق زدن
[فوتبال] باشگاه