معنی

انجمن، چماق، باشگاه، کانون، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود، چماق زدن، تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
سایر معانی: چوگان، چنبه، کوتنگ، کدنگ، باهو، بازه، مردنگ، توپوز، چوبدستی، کوتک، با چوبدستی یا چماق زدن، انگامه، جرگه، رجوع شود به: golf club، ساختمان یا اتاق یا تسهیلات انجمن و باشگاه، میخانه (کلوپ شبانه یا nightclub می گویند)، (ورق بازی) خاج، گشنیز، متحد کردن یا شدن، یکپارچه شدن یا کردن، پول روی هم گذاشتن، (نادر) انجمن کردن، متشکل شدن، درورق خال گشنیز، مجمع vi، vti :چماق زدن
[فوتبال] باشگاه

دیکشنری

باشگاه
اسم
clubباشگاه
association, community, society, assembly, council, clubانجمن
focus, club, fireplaceکانون
club, stick, cudgel, bat, bludgeon, maceچماق
wand, mace, club, ferule, mallet, maulگرز
truncheon, club, swagger stickباتون
meeting, convention, society, club, conventمجمع
clubخال گشنیز
crosslet, club, cross, earflap, earlap, earlobeخاج
perpendicular, staple, column, pillar, club, maceعمود
فعل
cudgel, clubچماق زدن
clubتشکیل باشگاه یا انجمن دادن

ترجمه آنلاین

باشگاه

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.