تبخیر شدن، بخار کردن سایر معانی: تبدیل به ماده ی فرار کردن یا شدن [شیمی] بخار شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفیدی، خنگ، سفید سایر معانی: سپید، بیاض، سفید مایل به زرد، کهربایی، بی رنگ، رنگ رفته، رنگ پریده، نژاد سفید، سپید پوست، خوب، معصوم، پاک، (روی صفحه ی کاغذ) بخش خالی یا سفید، عاری از نوشته یا ع ...
حراج ملافه و رومتکایی و غیره، فروش ملافه و اجناس ذرعی
حیاط، یارد، محوطه یا میدان، انبار کردن سایر معانی: (واحد سنجش درازا برابر با 36 اینچ یا 0/9144 متر) یارد (مخفف: yd یا y)، یارد مکعب (برابر با 0/7646 متر مکعب)، (کشتی) تیرچه ی افقی، میله ی اف ...
تغییر نمای علامت از یک نمای بسیار محدود به نمای کمتر محدود [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
آزمایش نرمافزار با اطلاع از ساختار درونی و کُدهای درون برنامه [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
1. دادن مجوز برخاستن و ترک فرودگاه به یک یا چند هواپیما 2. دادن مجوز پرواز در یک مسیر تحت شرایط معین [علوم نظامی]
برداشت همزمان تمامی درختان جنگلی در یک ناحیه برای جنگلکاری یا به منظورهای دیگر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
روشی که در آن تمامی درختان جنگلی بهصورت نوارهای یکدرمیان برداشت میشوند [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
فرایند خارج کردن کالا از گمرک [حملونقل دریایی]
پدیدۀ تلاطم در مناطق بدون اَبر و بیشتر در ارتفاع بالا، بین 6 تا 15 کیلومتری [علوم جَوّ]
منطقهای مستطیلشکل، عاری از موانع غیرمجاز، بر فراز خشکی یا آب، در حریم فرودگاه و در انتهای باند برخاست که بخشی از اوجگیری هواپیما تا ارتفاعی معین بر فراز آن انجام میشو ...