مزه، ذائقه سایر معانی: طعم، sapour ذائقه، خوش طعمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمن، جادوگر و حکیم قبیله، دهخدا، کشیش یاکاهن یا جادوگرمردم قدیم شمال اسیا واروپا
1- فکر کردن، پنداشتن، تصور کردن، 2- تحمل کردن، تاب آوردن
رفتار، معامله، علاج، درمان، معالجه، تلقی سایر معانی: طرز برخورد، رسیدگی، پردازش، تیمار، مداوا، طرز عمل [سینما] خلاصه داستان - نوشتن و تهیه طرز برداشت فیلم - طرز برداشت و ارائه - پیش نویس فیل ...
ساحر، جادو گر و طبیب سایر معانی: (برخی قبایل بدوی) ساحر و حکیم باشی، در میان قبایل افریقایی جادو گر و طبیب، ساحر
ظرفی برای نگهداری خاکستر سوختۀ یک یا چند جسد [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
مادهای غیرغذایی که از آن برای آزمایش و تشخیص و درمان استفاده میشود|||* مصوب فرهنگستان اول [علوم دارویی]
تجهیزاتی برای نمایش فیلم در خانه که دارای سامانههای صوتی محیطی شبیه به سینماست [سینما و تلویزیون]
سینمایی که تولیدات آن مبتنی بر اصولی جدا از جریان اصلی یا قراردادهای شناختهشدۀ رایج است [سینما و تلویزیون]
فیلمبرداری از یک رویداد بهصورت قاببهقاب در فواصل زمانی مشخص [سینما و تلویزیون]
خودرو یا کاروانی از خودروهای بزرگ مجهز به ابزارهای ضروری تولید و پستولید و امکانات تدارکاتی مخصوص فیلمبرداری خارج از استودیو [سینما و تلویزیون] ...
گونهای از تیرۀ مرغمقدسیان و راستۀ لکلکسانان که منقار آنها خاکستری مایل به سیاه و انحنادار است و پرهای زینتی خرمایی و بنفش دارند و روی بالهای آنها سبز صیقلی است ...